loading...
فروشگاه اینترنتی 5040
فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 231 پنجشنبه 18 دی 1393 نظرات (0)

هر انسانی در زندگی فردی و اجتماعی خویش، خواه ناخواه اسرار مگو دارد که بایستی در نگه داری آن کوشا باشد. برخی از این اسرار مربوط به خودش و برخی مربوط به خانواده یا جامعه اوست.

رازداری بر دو گونه است: یکی، راز دیگران را نگاه داشتن و دیگری، اسرار خود را پوشیدن و آشکار نکردن. کسی که نتواند رازدار اسرار خود باشد، نمی تواند اسرار دیگران را نیز حفظ کند.

راز داری,اسرار مگو,حفظ راز دیگران

دكتر پورفرخ روان شناس گفت: رازداری یکی از ویژگی‌های مثبت انسان‌هاست که نه تنها در زندگی فردی و شخصی می‌تواند به آنها کمک کند که حتی برای داشتن یک زندگی اجتماعی موفق هم موثر خواهد بود. کسی که می‌داند و می‌تواند راز دیگران را پیش خودش نگه دارد و با شخص دیگری در آن باره صحبت نمی‌کند، مسلما به عنوان فردی قابل اعتماد شناخته می‌شود و دیگران بیش از پیش به او روی می‌آورند.

وي ادامه داد: البته باید بدانیم چه حرفی راز به حساب می‌آید و باید مخفی نگه داشته شود و چه حرفی راز نیست و مخفی نگه داشتنش مهم نیست. همین طور باید بدانیم چه زمانی رازی می‌تواند فاش شود و چه رازی را تا ابد باید مخفی نگه داریم؟!

خیلی‌ وقت‌ها فکر می‌کنیم اگر کسی رازی را به ما می‌گوید، باید آن را تا ابد حفظ کنیم و درباره آن با کسی حرفی نزنیم، ولی گاهی همین رازداری‌ها می‌تواند مشکلاتی را به وجود آورد که به نفع هیچ‌کس نیست؛ مانند دوستانی که رازدار یکدیگر هستند و هیچ‌وقت حاضر نمی‌شوند با خانواده دوستشان درباره مشکلاتی که برای فرد پیش آمده، صحبت کنند یا آنهایی که زندگی مخفیانه دوستشان را از خانواده همسرش مخفی نگه می‌دارند یا خیلی‌های دیگر که مخفیکاری و دروغگویی را با رازداری و صداقت اشتباه گرفته‌اند.

راز داری,اسرار مگو,حفظ راز دیگران

اين روان شناس در ادامه افزود: پس یادمان باشد، رازداری از ویژگی‌های مثبت شخصیتی است، ولی باید بموقع و براساس عقل و منطق از آن استفاده شود؛ نه رازداری‌هایی که بیشتر به معنای پنهانکاری و فریب دیگران است.

چرا بعضی در هیچ شرایطی و به هیچ قیمتی، راز دیگران را فاش نمی‌کنند؟ چه چیزی باعث می‌شود حرف دیگران را پیش خودشان نگه دارند و به بقیه مردم چیزی درباره آن نگویند؟ شاید این پرسش برای ​بسیاری مطرح شود و نتوانند جواب قانع کننده‌ای برایش پیدا کنند، اما متخصصان دلایل متفاوتی را در این باره بیان می‌کنند؛ مواردی که افراد را ترغیب می‌کند، رازدار باشند و راز مردم را افشا نکنند.


وي بيان كرد: یکی از مهم‌ترین دلایل حفظ راز، پایبندی به مسائل و موضوعات اخلاقی است و این‌که آنها افشای راز را کاری خلاف اخلاق می‌دانند. همچنین بسیاری ممکن است از ترس عواقب افشای راز، آن را فاش نکنند و هیچ‌وقت درباره آنچه شنیده‌اند، صحبتی به میان نیاورند.

آنها نگران نظر مردم و همچنین نظر خود فرد گوینده راز، نسبت به خودشان می‌شوند و دوست ندارند قضاوت نادرستی درباره آنها وجود داشته باشد. به همین دلیل سعی می‌‌کنند، راز را پیش خودشان نگه دارند و درباره آن صحبتی نکنند.

از طرفی، رازداری باعث رشد شخصیت و احساس استقلال فرد نیز خواهد شد و به او انگیزه بیشتری برای حفظ رازها می‌دهد. دیگران هم اعتماد بیشتری نسبت به او خواهند داشت و در نتیجه دوستان بیشتری پیدا خواهد کرد.

بنابراین طبیعی است برای داشتن رضایت و همین‌طور لذت‌بردن بیشتر از زندگی و روابط دوستانه، افراد بخواهند رازداری را در وجودشان پرورش دهند و آن را تقویت کنند.

چرا رازها افشا می‌شود؟
پورفرخ در ادامه گفت: اگر رازداری خوب است، اگر صفتی پسندیده به حساب می‌آید و اگر همه انسان‌ها دوست دارند با انسان‌های رازدار معاشرت کنند، پس چرا خیلی​ها‌ نمی‌توانند راز دیگران را پیش خودشان حفظ کنند و خیلی راحت آن را فاش می‌کنند؟

بعضی‌ شاید علت این کار را ندانند، ولی خواسته یا ناخواسته، راز افراد را به دیگران می‌‌گویند و نمی‌توانند در حفظ رازها موفق باشند. برخی هم اینقدر این کار را تکرار کرده‌اند که دیگر برایشان به یک عادت تبدیل شده و اصلا به فکر برطرف کردنش هم نیستند.

اين روان شناس ادامه داد: گاهی افراد اینقدر به یکدیگر اعتماد دارند و به دوستی‌هایشان مطمئن هستند که فکر می‌کنند هیچ رازی میان آنها وجود ندارد. برای همین ممکن است راز دیگران را هم خیلی راحت مطرح کنند و درباره آن با یکدیگر حرف بزنند. در صورتی که حتی میان دوستان صمیمی و اعضای خانواده هم باید حریم رازها را مشخص و حفظ کرد.

نکته مهم این است که رازهای مردم به هیچ بهانه‌ای نباید موضوع صحبت‌های دسته‌جمعی دوستان و آشنایان باشد و به همین دلیل، توصیه می‌شود هر حرفی را قبل از این‌که مطرح کنیم، بسنجیم و درباره‌اش بیندیشیم؛ چراکه گفتن همین رازهای به ظاهر ساده، می‌تواند خانواده‌ها را از هم بپاشد و مشکلاتی را برای آنها فراهم کند.

وي بيان كرد: رازداری نه تنها از ویژگی‌های مثبت اخلاقی به حساب می‌آید که حتی می‌تواند زندگی فردی و اجتماعی انسان را نیز تغییر دهد؛ تغییرات مثبتی که فقط به دلیل حفظ راز دیگران، برای فرد ایجاد می‌شود.

به عنوان مثال، کسی که به عنوان فردی رازدار در جمع شناخته می‌شود، دوستان بیشتری خواهد داشت و افراد زیادی به او اعتماد خواهند کرد. به همین دلیل هم دیگران با احترام خاصی با او برخورد می‌کنند.


پورفرخ در پايان اظهاركرد: از طرف دیگر، انسان‌های رازدار می‌توانند این خصوصیت را به دیگران بیاموزند و با رفتارهایشان آنها را هم تشویق به رازداری کنند. برای همین اعضای خانواده و به ویژه فرزندان این افراد هم اهمیت رازداری را بخوبی درک خواهند کرد و انسان‌های رازداری خواهند بود.

پس آنها هم می‌توانند در گفت‌وگوهایشان به دیگران اعتماد کنند و از آنها بخواهند رازها را پیش خود نگه دارند. همچنین، خوب است به این نکته هم توجه کنیم که یکی از بدترین اتفاقاتی که پس از افشای راز برای فرد افشاکننده پیش می‌آید، اضطراب و نگرانی است و درست از لحظه‌ای که حرف از دهانش خارج می‌شود باید نگران این باشد که چه کسی این موضوع را می‌فهمد و چه زمانی خبر به گوش خود فرد گوینده می‌رسد؟! به همین دلیل، آنهایی که رازدار مردم هستند، آرامش خاصی را احساس می‌کنند و هیچ‌وقت با چنین مشکلاتی روبه‌رو نخواهند شد.
منبع:سلامت نیوز

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 185 پنجشنبه 18 دی 1393 نظرات (0)

حریم شخصی,حریم شخصی دیگران,رعایت حریم شخصی دیگران

اگر تمایل به پرورش صفات نیکو در خود داریم و می خواهیم ویژگی های شخصیتی مان را بهبود ببخشیم و به طور خاص حریم شخصی دیگران را محترم بداریم، لازم است پیش از هر چیز کاستی ها یا ناآگاهی هایمان را نزد خود بازگو کنیم.

«من و خانواده همسرم در یک ساختمان زندگی می کنیم و گرچه واحدهای جداگانه ای داریم اما متاسفانه از نظر آنها واحد جداگانه و حریم شخصی معنایی ندارد؛ چون آنها اعتقاد دارند هر موردی که برای افراد خانواده اتفاق می افتد، حتی اگر رخدادی بسیار ساده و پیش پا افتاده باشد، بقیه هم باید بی کم و کاست از آن باخبر شوند؛ آنها حتی در جزیی ترین گفتگوهای میان من و همسرم یا کوچکترین رفتارم برای تربیت فرزندم دخالت و اظهارنظر می کنند و بی شک توقع حرف شنوی دارند.

ساده ترین نکته های آداب اجتماعی را که برای بسیاری از افراد عادی و پذیرفته شده است، رعایت نمی کنند؛ مثلا در زدن برای آنها هیچ معنایی ندارد چون خودشان کلید دارند و هر وقت که دلشان بخواهد، در منزل را باز می کنند و وارد می شوند! درِ اتاق ها، کشوها و کمدها که دیگر جای خود دارد. فقط کافی است چند ساعت از خانه بیرون بروم؛ چون وقتی برمی گردم، همه خانه ام را زیر و رو شده می بینم. یادداشت های شخصی، دل نوشته ها، فایل های داخل لپ تاپم و حتی کشوهای اتاق، آشپزخانه و ... همه و همه بازرسی می شوند. به هر زبان التماس و تقاضا می کنم و حتی تذکر می دهم که حریمی برای ما قائل شوند، نه تنها قبول نمی کنند بلکه آن را نوعی توهین به بزرگترهای خانواده می دانند و معتقدند اینها همه نشانه موذی گری و آب زیرکاهی من است.

همه این رفتارها، تعرض ها، دخالت ها و اظهارنظرهای مستبدانه اعتماد به نفسم را از من گرفته است. دخالت هایشان حتی به محل کارم هم کشیده شد و مجبور شدم شغلم را که خیلی هم دوستش داشتم و دارم و بابتش سال ها درس خوانده و تجربه کسب کرده ام، کنار بگذارم تا شاید کمی دست از سرم بردارند. می دانم گفتنش چندان مودبانه نیست اما باور کنید از دید آنها فقط سرویس بهداشتی حریم شخصی و خصوصی من به حساب می آید.»

حریم شخصی,حریم شخصی دیگران,رعایت حریم شخصی دیگران

درد دل دوست و هموطنمان را خواندیم. آیا چنین تجربه ای برای خود ما هم به نوعی آشنا و ملموس نیست؟ بسیاری از ما عادت داریم انتقادها، دخالت ها و کنجکاوی هایمان را در قالب دلسوزی، خیرخواهی، محبت، صمیمیت، انجام وظیفه اجتماعی و اخلاقی و ... بر سر شخص مقابل آوار کنیم و دست آخر هم برای تبرئه کردن خودمان بگوییم: «اصلا به من چه مربوط! از ما گفتن بود که گفتیم. باقی اش، دیگه با خودت» یا «بیا و محبت کن! کو کسی که قدر بدونه؟!» یا «بد دورانی شده. صفا و صمیمیت از بین رفت و همه می خوان زندگی شون رو از همدیگه پنهان کنن» یا مواردی از این دست. ای کاش کار به همینجا ختم شود...

مقوله حریم شخصی، موضوعی است که بسته به فرهنگ، آداب و رسوم، باورها و حتی پیشینه تاریخی هر گروه از مردم، نمودهای بسیار گوناگون و چه بسا متضادی دارد؛ رفتاری که در یک کشور، شهر، شهرستان، روستا یا میان افراد یک قوم و عشیره بسیار مقبول و پسندیده است، شاید در جایی دیگر موجب حیرت، سرزنش یا حتی برانگیختن خشم و ایجاد کدورت و کینه شود.

اصلا شاید بتوان پا را از این هم فراتر نهاد و به جرأت گفت که به تعداد آدم های روی کره زمین و به تعدادس لایق و علایق آنها می توان برای حریم شخصی تعریف ارائه داد اما میان همه این تعریف ها یک نکته مشترک است: «هیچ کس دوست ندارد از دیگران آزار ببیند یا آرامش و آسایشش را بر هم بزند.»

حریم شخصی,حریم شخصی دیگران,رعایت حریم شخصی دیگران

در این مقاله قصد نداریم وارد مباحث حقوقی شویم یا موضوع را از دیدگاه قوانین شرع بررسی کنیم یا بایدها و نبایدهایی قاطعانه درباره «رعایت حریم شخصی دیگران» ارائه بدهیم بله هدف این است که نگرشمان را در این زمینه بازبینی کنیم و به چگونگی رفتارهایمان با دیگران نگاهی منصفانه و صادقانه بیندازیم؛ زیرا تا هنگامی که شخصا به این باور و برداشت نرسیم که در رفتارمان با دیگران و دررعایت حریم آنها نقص هایی وجود دارد که نیازمند تغییر و اصلاح است، اگر همه جهانیان هم بسیج شوند، نمی توانند ما را متقاعد و وادار به تغییر رفتار کنند. اولین گام برای برطرف کردن هر ضعف اخلاقی، شناختن و یافتن نمودهای گوناگون آن در «خود» است.

اگر تمایل به پرورش صفات نیکو در خود داریم و می خواهیم ویژگی های شخصیتی مان را بهبود ببخشیم و به طور خاص حریم شخصی دیگران را محترم بداریم، لازم است پیش از هر چیز کاستی ها یا ناآگاهی هایمان را نزد خود بازگو کنیم؛ سپس بی آنکه به خاطر اشتباهات گذشته مان ناامید شویم، در جهت تغییر رفتار به سوی تعادل، گام برداریم.

در ادامه، برخی عادت های رفتاری را برای ژرف اندیشی و کمک به خودشناسی مطرح می کنیم. اگر عقل سلیم، ندای وجدان و اخلاق اصیل الهی را معیار سنجش قرار دهیم، شاید تعمق و تفکر درباره مفهوم هر یک از رفتارهای زیر، به تغییر رفتارمان برای رعایت حریم شخصی دیگران کمک کند:

حریم شخصی,حریم شخصی دیگران,رعایت حریم شخصی دیگران

1- پرس و جو درباره میزان درآمد یا پس انداز اشخاص.

2- کندوکاو درباره شغل، حرفه و تخصص افراد در محیط های غیررسمی و در شرایط غیرضروری.

3- پرسیدن درباره میزان تحصیلات افراد در محیط های غیررسمی و در شرایط غیرضروری.

4- کنجکاوی و پرسش درباره سن افراد.

5- جستجو درباره مالک یا مستاجر بودن افراد.

6- پرس و جو درباره میزان رهن و اجاره پرداختی دیگران یا متراژ و قیمت منزل.

7- پرسیدن قیمت و محل خرید هر چیزی که به نظر می آید اطرافیان به تازگی خریده اند.

8- کندوکاو درباره نوع، مدل و قیمت خودروی افراد و نقد یا اقساط بودن آن.

9- سرک کشیدن داخل یخچال، فریزر و کابینت های آشپزخانه منزل دیگران.

10- پرس و جو درباره مارک، قیمت موبایل وتبلت و لپ تاپ دیگران.

11- پرسش درباره وزن دیگران و اظهارنظر درباره رژیم غذایی مناسب شان.

12- پرسیدن درباره علت نقص های جسمانی ظاهری افراد و اظهارنظر درباره آنها.

13- پرسیدن و اصرار برای دانستن نوع و قیمت درمان های زیبایی که احیانا افراد انجام داده اند.

14- پرسش درباره زیر و بم رابطه شخص با خانواده همسرش.

15- نگاه انداختن و سرک کشیدن درون خانه مردم از پنجره، درِ باز منزل یا از درِ باز پارکینگ.

16- کندوکاو میان اطلاعات درون تلفن همراه، رایانه یا تبلت دیگران.

17- پرسیدن درباره دولتی یا غیرانتفاعی بودن مدرسه فرزندان افراد و نیز پرسش درباره مبلغ شهریه.

18- خواندن پیامک ها، ایمیل ها، قبض ها، یادداشت ها و همچنین گوش دادن به مکالمات تلفنی افراد.

19- سر زده رفتن به منزل دیگران، حتی اگر از نزدیکانمان باشند.

20- تجسس درباره گرایش های اعتقادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی افراد.

21- کندوکاو درباره وضعیت تاهل یا تجرد افراد؛ مثلا پرسش در مورد اینکه رابطه ات با همسرت چطور است؟ چطور با هم آشنا شدید؟ یا اینکه مجردی؟ چرا ازدواج نمی کنی؟

خوب است برای دو هفته آینده درباره این رفتارها یا رفتارهایی مشابه، منصفانه بیندیشیم و به یاد داشته باشیم تجسس در کار دیگران، چنان ذهن مان را مشغول می کند که فرصت های طلایی زندگی خودمان را نمی بینیم و از دست می دهیم.
منبع:مجله موفقیت

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 144 چهارشنبه 17 دی 1393 نظرات (0)

صحبت‌های زنانه؛ گوش نکردن‌های مردانه!

صحبت‌های زنانه, دلیلى براى صحبت

ما زن‌ها نیاز داریم تا با همسرمان صحبت كنیم، از كمبود جا در خانه و مشكلات درسی بچه‌ها گرفته تا دل‌تنگی‌های بی دلیل. گاهی دوست داریم، درد دل كنیم و بدون آنكه قصدی داشته باشیم، برای خالی شدن از دل‌شوره ها و دغدغه ها، حرف بزنیم. اما گاهی اوقات می‌خواهیم كسی به كمك مان بیاید، تغییری در رفتارش و نحوه‌ تعاملش ایجاد كند و یا راه چاره ای به ما پیشنهاد دهد. نیاز به داشتن یك همدم و هم صحبت، مختص همه‌ انسان‌هاست اما ما خانم‌ها كمی بیشتر! دوستان، خواهر، مادر و هم صحبت‌های همجنس مان خیلی از مواقع به رفع این نیاز كمك می‌كنند، ولی آنچه در حقیقت به آن محتاجیم اما شاید خودمان هم نمی‌دانیم این است كه به مرد زندگی‌مان به بهانه‌ هم صحبت شدن، نزدیك‌تر شویم. برای رسیدن به این خواسته، لازم است بیاموزیم چگونه با همسرمان صحبت كنیم و هر حرفی را در چه شرایطی و با چه ادبیاتی بیان كنیم. در غیر این صورت همان قصه‌ تكراری می‌شود كه در خیلی از زندگی‌ها اتفاق می‌افتد.
 
در یک زمان مناسب گفتگو کنید
خانم‌هایی كه از آشپزخانه، پشت سر هم صحبت می‌كنند و می‌خواهند همه‌ موضوعات را كنار هم و به صورت معجونی به خورد همسرشان دهند و مردانی كه مقابل بازی فوتبال یا اخبار تلویزیون، ذهنشان جای دیگری است و چند وقت یك‌بار تنها سری تكان می‌دهند و خیلی زود هر دو از این شرایط خسته می‌شوند.

نتیجه این خواهد بود كه خانم به این نتیجه می‌رسد كه شوهرش شنونده‌ خوبی برای حرف‌های او نیست و به این ترتیب دیگر سعی نمی‌كند با او حرف بزند یا همیشه به جای گفتگو كارشان به دعوا می‌كشد و گله و شكایت كه : تو به حرف‌های من گوش نمی‌دهی و جواب كه : تو خیلی حرف می‌زنی. من خسته از سر كار می‌آیم و تازه باید اخبار تو را گوش دهم.

یادتان باشد وقتى مرد از شما فاصله مى ‏گیرد، وقت خوبى براى گفتگوى با او براى نزدیك‏تر شدن به وى نیست. بگذارید كناره بگیرد. بعد از مدتى بر مى‏ گردد. او باز هم عاشقانه و دلسوز خواهد بود و به گونه ‏اى عمل خواهد كرد كه گویى هیچ اتفاقى نیفتاده است. آن گاه وقت گفتگو با او خواهد بود.
 
پیشقدم گفتگو شوید
اگر زن منتظر بماند تا همسرش آغازگر گفتگو باشد ممكن است هرگز شانسى براى حرف ‏زدن بدست نیاورد زیرا مردان، خودبه ‏خود حرف زیادى براى گفتن ندارند. قوانین ناگفته مردان مى‏گوید: اگر حرفى براى گفتن دارى آن را بگو. آنها نمى ‏دانند كه باید منتظر بمانند تا از آنها سۆال شود، اگر بخواهد حرف بزند، می زند.

لذا، وقتى زن مى‏خواهد صحبت كند یا براى نزدیك شدن به همسر احساس نیاز مى‏كند، باید حرف بزند و انتظار نداشته باشد كه مرد گفتگو را آغاز كند براى آغاز گفتگو ابتدا زن باید احساساتش را در میان بگذارد حتى اگر شریكش حرف زیادى براى زدن نداشته باشد.

صحبت‌های زنانه, دلیلى براى صحبت

دلیلی برای حرف زدن با مریخی‌ها پیدا کنید
مرد براى گفتگو با زن مى‏تواند خیلى باز رفتار كند اما در ابتدا حرفى براى گفتن ندارد. چیزى كه زنان درباره مریخى ‏ها نمى ‏دانند، این است كه آنها باید دلیلى براى صحبت داشته باشند. آنها صرفا براى در میان گذاشتن احساساتشان صحبت نمى ‏كنند.اگر زن كمى حرف بزند، مرد كم كم درباره ارتباطش با او صحبت مى‏كند.مثلا اگر زن درباره بعضى از مشكلاتى كه در طول روز داشته، صحبت كند، مرد نیز ممكن است در این باره گفتگو كند و بنابراین آنها مى‏توانند یكدیگر را درك كنند. اگر زن درباره احساسش درباره بچه‏ ها حرف بزند، مرد نیز ممكن است در این مورد شروع به صحبت كند. اگر مرد هنگام صحبت كردن زن، احساس سرزش یا فشار نكند، به تدریج شروع به صحبت خواهد كرد.
 
با زبان مخصوص یکدیگر، صحبت کنید
درست است كه زن و شوهر باید با هم حرف بزنند اما با زبان مخصوص یكدیگر. ما زن‌ها می‌توانیم با یكدیگر در یك ساعت راجع به 10 موضوع كاملاً نامربوط حرف بزنیم و لذت ببریم اما مردها این‌گونه نیستند. آن‌ها از این شاخه به آن شاخه پریدن و طول و تفسیر زیاد راجع به یك موضوع را دوست ندارند. باید طرز حرف زدنمان را تغییر دهیم تا همسرمان قدم قدم بیاموزد به احساسات ما گوش دهد.
 
گوینده‌ای خوب، شنونده‌ای خوب دارد!
حتماً شما هم شنیده‌اید كه ما را محكوم به غر زدن می‌كنند ، اما اگر به همسرمان توضیح دهیم كه به حمایت و گوش شنوایش چقدر نیاز داریم و تا چه حد می‌تواند برای ما آرامش بخش باشد، در این صورت شاید او داوطلبانه شنونده‌ ما باشد .

البته انصاف هم چیز خوبی است. اینكه همسرمان بداند گوش دادن به حرف‌های ما، می‌تواند كمك بزرگی به رابطه مان كند، كافی نیست. ما باید گوینده‌ خوبی هم باشیم. حتی یك گوینده‌ خبر هم اگر هر روز اخبار بد و منفی بگوید و با قیافه‌ ناراحت یا عصبانی و لحن نامناسب حرف بزند باعث می‌شود مخاطبانش خسته شوند و كنترل را به دست بگیرند و كانال دیگری را انتخاب كنند.

گله و شکایت ممنوع!
ما زن‌ها هم باید بیاموزیم با لحنی دلنشین، جذاب و دوست داشتنی با همسرمان گفتگو كنیم و مدام گله و شكایت نداشته باشیم در غیر این صورت كنترل ذهن همسرمان خیلی سریع كانال را عوض می‌كند و دیگر حرف‌هایمان را نمی‌شنود حتی اگر سرش را به علامت تایید تكان دهد.
 
قدردانی کنید
وقتى زن پیشاپیش حس مى‏كند كه مرد قصد گوش‏كردن ندارد، مى‏تواند از روش‏هاى جدیدى استفاده كند، آنقدر كه مرد به راحتى مى‏تواند از گوش‏ دادن طفره برود و كناره‏گیرى كند.

مثلا، به همسرتان بگوئید، «ممنون كه اینجا به من كمك كردى، واقعا از تلاش تو براى طفره ‏رفتن از گوش‏ كردن به حرفهایم سپاسگزارى مى‏كنم. مى‏دانم كه گوش‏دادن باید كار سختى باشد.» این یك روش مهارتى كاملاً پیشرفته مى‏باشد، زیرا اكثر مواقع هنگامیكه از مرد براى انجام‏دادن كار سخت، تشكر مى‏شود او از پذیرفتن آن كار خوشحال مى‏شود.

بنابراین، وقتى زن به روشى متفاوت از مرد تشكر مى‏كند (مثل همان تشكر براى طفره‏رفتن) در نتیجه مرد براى انجام كارهایى كه باعث گوش‏دادن مى‏شود رغبت بیشترى پیدا مى‏كند. از سوی دیگر، وقتى زن از مرد براى گوش دادن به حرفهایش قدردانى مى‏كند به تدریج مرد نیز حرف بیشترى براى زدن خواهد داشت.
منابع: جام جم/عصر ایران همراه با تغییرات و اضافات/تبیان

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 99 چهارشنبه 17 دی 1393 نظرات (0)

شاد بودن,شاد بودن در لحظه‌,دلیل شاد بودن

«شاد بودن به این معنی نیست که همه چیز در ایده آل‌ترین حالت ممکن باشد. به این معنی است که تصمیم گرفته‌اید فراتر از نقص‌های زندگی را ببینید.» 

بااینکه بارانی تن نکرده بودم و چتر هم نداشتم، در یک صبح بارانی هفته گذشته حدود ۱۵ دقیقه به حرف‌هایش گوش دادم.

این پسر با پیراهن جلو دکمه‌دار رنگی که تن کرده بود و کلاه خنده‌داری هم که روی سرش گذاشته بود، روز فوق‌العاده‌ای برای من ساخت. او در کافه‌ای کار می‌کرد که من قهوه‌ام را از آنجا می‌گیرم. او همیشه به نظر شاد می‌رسد.

اوایل فکر می‌کردم که یک لبخند نمایشی روی صورتش است و سعی می‌کند از شرایط سختش بهترین را بسازد. مطمئناً نمی‌توانست «واقعاً» از کار کردن در چنین جایی اینقدر لذت ببرد.

بعد فهمیدم که مهمترین چیز را درمورد او نفهمیده بودم: او «واقعاً» از کارش لذت می‌برد، به همین خاطر شاد به نظر می‌رسید.
شاید هر کسی دوست داشته باشد که مثل او باشد.


زندگی من همیشه آنطور که دوست دارم پیش نمی‌رود. خیلی روزها را به تنهایی در اتاق نشیمنم به نوشتن می‌گذرانم درحالیکه می‌توانستم در یک دفترکار ساحلی کنار دوستانم کار کنم. ماشینم یک تویوتا قدیمی است و واقعاً ترجیح می‌دهم ماشینی داشته باشم که حداقل شیشه‌هایش دستی بالا و پایین نشود و ضبطش به جای نوار کاست، CD پخش کند.

اما اگر پول بیشتری داشتم، محل‌کارم جای دیگری بود یا ماشینی با مدل بالاتر سوار می‌شدم، زندگی‌ام آنقدرها فرق نمی‌کرد. فقط بسته‌بندی آنهاست که فرق می‌کند، هدیه داخلش یکی است.

احساسی که نسبت به خودم دارم، اینکه چقدر علاقه‌مند به آشنایی با آدم‌ها و تجربیات جدید هستم، چند وقت یکبار پیش می‌آید که بی‌دلیل لبخند بزنم، هیچکدام به موقعیت زندگی‌ام بستگی ندارند. آن پسر پیراهن‌رنگی این را خیلی خوب می‌داند. حدسم این است که این ۷ دلیل که برایتان می‌نویسم را هم خیلی خوب می‌داند:

 

۱. لذت بردن از زمان حال عادتی است که نیاز به تمرین دارد.
اگر برای شاد بودن همیشه نگاهتان به سمت فردا باشد، این احتمال وجود دارد که وقتی به چیزی که می‌خواستید رسیدید، باز همین دیدگاه را داشته باشید. همانطور که عجیب به نظر می‌رسد، توانایی تشخیص و قدردانی از چیزی که جلو رویتان است هیچ ارتباطی با چیزهایی که اکنون صاحب آنها هستید، ندارد. بیشتر به ارزیابی شما از چیزهای خوبی که در هر لحظه در زندگی‌تان است بستگی دارد. 

خواستن چیزهایی که دارید را تمرین کنید و وقتی چیزی که می‌خواهید را به دست آورید، شیرینی بیشتری احساس خواهید کرد. به اطرافتان نگاه کنید - چه چیزهایی می‌بینید که می‌توانید از آنها لذت ببرید؟

۲. پیدا کردن دلیل برای شاد بودن در لحظه‌، به نفع آینده‌تان است.
دکتر داچر کلتنر، استاد دانشگاه کالیفرنیا، ادعا می‌کند که می‌تواند آینده هر فرد را با قضاوت درمورد قدرت لبخند آنها پیش‌بینی کند. این محقق بر روی عکس‌های سالانه ۱۱۱ دانشجوی زن که بین سال‌های ۱۹۵۸ و ۱۹۶۰ گرفته شده بود تحقیق کرد. 

نتایج این تحقیق نشان داد که زنانی که احساسات مثبت‌تری را در این عکس‌ها نشان داده بودند، از نظر ذهنی متمرکزتر بوده، ازدواج‌های موفق‌تری داشته و از سلامت بهتری برخوردار شده‌اند.

در این مقاله تحقیقی می‌خوانیم:
«باتوجه به اینکه احساسات مثبت فکر را باز می‌کند، احساسات منفی آن را باریک کرده و جلو پیشرفت را می‌گیرد… یافته‌های دکتر کلتنر و همکارانش ازجمله اولین تحقیقاتی است که نشان می‌دهد تفاوت در میزان ابراز احساسات افراد می‌تواند در طول زندگی‌شان ثابت بوده و گویای موفقیت فردی و اجتماعی آنها باشد.» 

۳. شاد بودن می‌تواند سلامتتان را ارتقا دهد و سلامتی چیزی است که فرصت‌های بسیاری را در زندگی سر راهتان قرار می‌دهد.
سلامتی همان چیزی است که خیلی‌ها نادیده می‌گیرند تا زمانی که به خطر می‌افتد. 
دکتر کریستوفر پیترسون، استاد دانشگاه میشیگان، که بیش از بیست سال درمورد ارتباط خوش‌بینی و سلامتی تحقیق کرده است، نشان می‌دهد که افراد خوش‌بین و مثبت‌اندیش سیستم ایمنی قوی‌تری نسبت به افراد منفی‌گرا دارند. این می‌تواند بخاطر میل به مراقبت کردن بیشتر از خودشان باشد.

همین الان تصمیم بگیرید که شاد باشید و مطمئن باشید با این تصمیم روزهای بیشتری برای شاد بودن و لذت بردن از سلامتی‌تان خواهید داشت.

۴. شادی مداوم و طولانی‌مدت به توانایی شما برای توجه به جزئیات بستگی دارد؛ از همین الان می‌توانید این توانایی‌تان را به کار بگیرید.
حتی وقتی همه چیزهایی که می‌خواهید را به دست بیاورید، باز دستخوش بالا و پایین‌های زندگی خواهید شد. اگر یاد نگیرید از خوشی‌های کوچک لذت ببرید، سلامت شما وابسته به وضعیت زندگی‌تان خواهد شد. آنوقت هر زمان که اتفاق ناخوشایندی برایتان بیفتد، شدیداً احساس ناخوشنودی خواهید کرد.

به چیزهایی فکر کنید که شما را سرشار از لذت می‌کنند - وقت گذراندن با حیوان خانگی‌تان، گوش دادن به صدای باران، دویدن در ساحل و … همین الان روی این کارها متمرکز شوید و بگذارید همین خوشی‌های کوچک روزتان را روشن و درخشان کنند. به این روش، با وجود تغییراتی که در زندگی‌تان پیش می‌آیند، انواع و اقسام لذت‌های کوچک و ساده‌ای خواهید داشت که کمکتان می‌کنند شادتر باشید.

۵. هر روز فرصتی تازه است که بهتر از دیروز باشد؛ این کار اعتمادبه‌نفس شما و در نتیجه شادی‌تان را بالا می‌برد.
من همه زندگی‌ام درگیر این بودم که کامل و ایدآل باشم. اگر در چیزی نمی‌توانستم بهترین باشم، شب خوابم نمی‌برد. اما عالی بودن هیچوقت به اندازه خیال آن برایم احساس لذت نداشت چون همیشه جایی برای بهتر شدن وجود داشت. همیشه ناراضی بودم و از خودم دلسرد و ناامید می‌شدم.

الان به مسائل بعنوان فرصت‌هایی برای بهتر شدن از یک روز به روز بعد نگاه می‌کنم. همیشه راضی شدن از هدف‌های کوچک و قابل‌دسترس‌تر خیلی راحت‌تر است.

با تمرکز بر پیشرفت‌ها یا هدف‌های کوچک، خودتان را به تدریج به سمت هدف‌های بزرگترتان می‌کشانید. 

۶. همین الان می‌توانید همان کسی باشید که می‌خواهید، هیچ ارتباطی هم با موقعیتتان ندارد.
ممکن است تصور کنید برای اینکه کسی باشید که همیشه می‌خواسته‌اید، زندگی‌تان باید تغییر بزرگی کند. مثلاً اینکه تا وقتی پول زیادی نداشته باشید نمی‌توانید آدم بخشنده‌ای شوید. یا اینکه تا وقتی خانه‌تان را نفروشید نمی‌توانید به فردی ماجراجو تبدیل شوید. واقعیت این است که در هر مقطعی از زمان دقیقاً می‌توانید همه اینها باشید.

پولی برای بخشش ندارید؟ با محبتتان بخشندگی کنید. همین که به حرف‌ها و مشکلات دوستان گوش کنید تا برایتان درد‌ودل کنند، بخشندگی کرده‌اید. خانه‌تان به فروش نمی‌رود و این باعث شده در یکجا بمانید؟ با امتحان کردن چیزهای جدید و آشنا شدن با آدم‌های جدید در زندگی روزمره‌تان ماجرا ایجاد کنید.

نمی‌دانید کی لحظه‌هایتان تمام می‌شود، پس از خودتان بپرسید، «چطور می‌توانم آدمی باشم که در همین لحظه می‌خواهم باشم؟»

۷. پیدا کردن لذت و خوشی در زمان حال، حتی اگر بسیار سخت به نظر برسد، در زندگی‌ دیگران هم تاثیر مثبت خواهد داشت.
بااینکه همه ما اهداف و رویاهای متفاوتی داریم، این یکی از مهمترین آنها برای بیشتر ما است: اینکه زندگی پرمفهوم و خوبی داشته باشیم که در زندگی دیگران نیز تغییری مثبت ایجاد کند.

شادی و خوشبختی یک تصمیم لحظه به لحظه است، تصمیمی که گرفتن آن برای خیلی‌ها سخت است. اگر این تصمیم را بگیرید، بقیه متوجه آن خواهند شد. با اینکار آنها را هم تشویق به گرفتن این تصمیم می‌کنید. همانطور که تحقیقی که در بالا به آن اشاره کردیم نشان می‌دهد، این انگیزه تاثیر بسیار مهمی بر سلامت و خوشبختی آنها در آینده خواهد داشت. 

شاید این مقاله دلایل عادی که معمولاً برای شاد بودن می‌شنوید را عنوان نکرده باشد. برعکس بقیه مطالب با تشخیص و شمردن نعمت‌هایی که خداوند به شما داده نه شروع شده و نه تمام می‌شود. وارد روابط یا شانس خوبتان هم نشده است. که البته همه اینها هم دلایلی داشته است.

تصور من این نیست که خوشبختی به چیزهایی که دارید بستگی ندارد. داشته‌های ما آدمها به مرور زمان تغییر می‌کند؛ نعمت‌های زندگی‌تان هم همینطور! شادی و خوشبختی به تفسیر شما از چیزی که در لحظه روبرویتان است بستگی دارد. اینکه چقدر به سبک زندگی‌تان افتخار می‌کنید. اینکه چقدر به لذت بردن از لذت‌ها و خوشی‌های ساده زندگی تمایل داشته باشید، حتی اگر وضعیت زندگی‌تان، شرایط مطلوب و مساعدی نداشته باشد.

حتی اگر هیچوقت اینکار را نکرده‌اید، همین امروز تصمیم بگیرید که روی خوبی‌ها متمرکز شوید -- هم خوبی‌های دنیا و هم خوبی‌های خودتان - تا بتوانید همین الان و در همین لحظه شاد باشید. 

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 221 چهارشنبه 17 دی 1393 نظرات (0)


تمایلات جنسی,عوامل مهم در تمایلات جنسی,رابطه جنسی

عوامل مهم در تمایلات جنسی
از نظر روان شناسی، تمایلات جنسی هر شخص به سه عامل وابسته به هم مربوط است.
این سه عامل عبارتند از جنسیت شخص، رفتار و گرایش جنسی شخص(sexual orientation) و هویت جنسی(identity sexual).

این عوامل که در رشد و پیشرفت شخصیت تاثیر می گذارند. بررسی رابطه ی بین طلاق و ارتباط آن با مشکلات جنسی از مباحث مهم جامعه است. روابط جنسی شکل دهنده ی بخشی از ادراکات زوجین از همدیگر است و ادراکات جنسی در بین زوجین ارتباط مثبتی با رفتارهایی دارد که نگهدارنده و تداوم بخش ازدواج است. صمیمیت جنسی با صمیمیت عاطفی در ارتباط است. رابطه ی جنسی به منزله ی مینیاتور رابطه ی عمومی است.

 

وجود جو دائمی خشونت و عصبانیت بین زوجین فرصت های شیرین و رمانتیک را سلب کرده، مجالی برای تحریک هوس جنسی و برقراری رابطه ی جنسی باقی نمی گذارد. در یک پژوهش  انجام شده از صد و بیست زن مراجعه کننده به مرکز مشاوره و دادگاه خانواده نتایج به دست آمده نشان داد: تمایل روابط جنسی بین (حدود ۶۸%) زنان وجود نداشته است.


در حدود ۵۹ درصد، احساس عصبانیت بعد از فعالیت جنسی عنوان گردیده است. حدود ۶۳ درصد از زنان از معاشقه لذت نمی برند و به طور کلی میانگین رضایت جنسی در زنانی که در شرف طلاق بوده اند از زنانی که قصد طلاق نداشتند به مراتب کمتر بوده است. هم چنین زنانی که اختلاف زناشویی ندارند رضایت زناشویی بیشتری نسبت به زنانی که اختلاف دارند را نشان داده اند. تمایلات جنسی شخص آن چنان با کلیت شخصیت فرد در هم آمیخته و بر بینش او از خود، روابطش با دیگران و الگوهای کلی رفتار او تاثیر می گذارند که صحبت از تمایلات جنسی به عنوان یک پدیده ی مستقل در واقع غیر ممکن به نظر می آید.

 

ارضای صحیح غریزه جنسی
ارضای صحیح غریزه ی جنسی طرفین مسئله ی مهم و پیچیده ای است که هیچ گاه نباید از کنار آن بی تفاوت گذشت، زیرا در استحکام و تزلزل خانواده نقش مهمی دارد. رابطه ی جنسی به منزله ی مینیاتور رابطه ی عمومی است. وجود دائمی خشم و عصبانیت بین زوجین فرصت های شیرین و رمانتیک را سلب کرده، مجالی برای تحریک هوس جنسی و برقراری رابطه ی جنسی نمی ماند. علاوه بر خشم آشکار، خشم فروخفته و نفرت ناگفته نیز به مشکلات جنسی می انجامد. ناتوانی از آشکار سازی خشم و نفرت یک یا هر دو زوج منجر به قهر کردن، سکوت های طولانی و یا نشان دادن ظاهری مودب و آرام اما باطنی پر تنش می شود.


میزان اعتماد زوجین نسبت به هم نیز تاثیری قاطع بر روابط جنسی دارد. هر عاملی که احساس اعتماد را تضعیف کند، انگیزش جنسی را تحلیل می برد. همواره مشکلات جنسی از دیر باز تاثیرات گوناگونی بر زندگی افراد داشته است. تجربه ی کودک از بازخوردهای خانواده اش نسبت به جنسیت، رفتار جنسی و روابط شخصی تحول روانی جنسی او را عمیقاً متاثر می سازد.

 

در خانواده ای که سکس یک راز مگو است، کودک ممکن است آن را پلید و شرم آور بداند، بازخوردهای اجتنابی والدین نسبت به سکس و تجویز آن صرفاً برای تولید مثل و نه لذت طلبی، بازداری های شدید جنسی را در پی خواهد داشت. تحقیقات نشان داده که زنان به دلیل تربیت محدود کننده و بازخوردهای بازداری شده و یا تحریف شده ی والدین نسبت به فعالیت جنسی و فقدان آموزش کافی در این زمینه هم چنین به دلیل ترس، اضطراب و ... تمایل به روابط جنسی ندارند. میل جنسی یکی از نیازهای طبیعی انسان می باشد که عدم توجه مناسب به آن می تواند موجب مفاسد اجتماعی شود.

 

نقش مسائل جنسی در رضایت مندی زندگی زناشویی
مسائل جنسی سهم قابل توجهی در رضایت مندی از زندگی مشترک داشته اند. براساس آمار،حدود ۶۵ درصد از زنان هنگام معاشقه خود را محدود می کنند و کارهایی را که برایشان لذت آور است انجام نمی دهند. زمانی که زن و شوهر در مورد مسائل جنسی با هم اختلاف دارند، بهترین راه آن است که در مورد اختلافات با هم به گفت و گو بپردازند و آنها را حل کنند. رفتار محبت آمیز با هم امکان اظهار عشق در روابط صحیح را فراهم می کند.


لذا بر آزمایشات مربوط به سلامت جسمی و جنسی قبل از ازدواج تاکید می شود؛ آموزش دانش جنسی به زوجین، داشتن اطلاعات کافی در مورد امور جنسی، آزاد بودن از ترس ها، تعصبات کور و همین طور آموزش نحوه ی دوری از انحرافات مربوط به موضوعات و مسائل جنسی مواردی است که هر زن و مردی قبل از ازدواج باید بداند.

 

وظیفه ی والدین، سازمان ها و نهادهای مختلف این است که این آگاهی را به فرزندان خود بدهند تا آن ها در خانواده با مشکل مواجه نشوند. هم چنین تناسب و تعادل در میزان تمایلات جنسی زوجین از عوامل مهمی است که در موفقیت زندگی زناشویی تاثیر دارد و هر چه این تناسب بیشتر باشد، به همان نسبت نیز رابطه جنسی لذت بخش تر و اختلافات کمتر می شود.

 

بنابراین، آموزش مهارت های زندگی به ویژه مهارت های ارتباطی (کلامی- جنسی) ضروری می باشد. دشواری های جنسی به سادگی در متن یک رابطه ی زناشویی هویدا می شود. این مشکلات با سلطه گری (جنگ قدرت)، حسادت، تنبیه، ترس از بی وفایی و تعارض های مداوم در زمینه های دیگر زندگی هم بستگی دارد. متقابلاً مشکلات جنسی به معضلات رابطه ای جدید دامن می زند. یکی از موارد مهمی که در روابط جنسی مطرح است، آمادگی روانی زوجین می باشد.

 

میزان آمادگی روانی بستگی به تجربیات اطلاعات و مطالعات قبل از ازدواج دارد. در آخر، توصیه می شود جهت بهبود، شناخت و اصلاح روابط جنسی علاوه بر مطالعه و مراجعه به مراکز مشاوره، زوجین باید در مورد توقعات، رفتار و ارزش ها با هم گفت و گو کنند. این امر به منظور بهبود روابط جنسی بسیار سازنده است و موجب تقویت جنبه های مختلف ازدواج، بهداشت روانی زوجین و پایداری خانواده ها می شود.

منبع : tanzimekhanevadeh.com

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 313 سه شنبه 16 دی 1393 نظرات (0)


ارگاسم,ارگاسم در زنان,دیر ارضا شدن زنان

علت دیر ارگاسم شدن و دیر ارضا شدن زنان
رابطه جنسی، بهترین راه برای ایجاد یک رابطه ی عمیق جسمی و روحی با شریک زندگی است؛ بنابراین احساس خوبی در شما ایجاد می کند. اما اگر در این رابطه ارگاسم حاصل نشود، هر دو نفر احساس نارضایتی می کنند. نرسیدن به اوج لذت جنسی می تواند دلایل جسمی و روحی متفاوتی داشته باشد، اما تشخیص صحیح و معاشقه درمانی به شما آموزش می دهد که چگونه در یک رابطه جنسی به ارگاسم برسید و از آن لذت ببرید.


اگر چه در جریان آمیزش جنسی، تعدادی از خانم ها به سختی به اوج لذت جنسی می رسند و یا هرگز آن را تجربه نمی کنند، اما این مشکل، همیشه یک مشکل زنانه نیست، و همچنین ممکن است آقایان هم برای رسیدن به ارگاسم مشکلاتی داشته باشند. به ویژه برخی از مشکلات جسمی و روحی در یک رابطه، رسیدن به ارگاسم را برای طرفین مشکل تر می شود. ولی راه حل هایی برای مشکل وجود دارد.

 

عدم حصول لذت جنسی شامل:
- ارگاسم به هیچ عنوان حاصل نمی شود
- ارگاسم با تاخیر حاصل می شود (رسیدن به ارگاسم زمان زیادی طول می کشد و یا تحریکات زیادی نیاز است)
- ارگاسم رضایت بخش حاصل نمی شود
- انزال دیررس
- انزال بدون ارگاسم


برخی از دلایل بالقوه ی این مشکل در خانم ها و آقایان :
- وجود مشکلی در رابطه
- یکنواختی و خسته کننده بودن اتاق خواب
- آسیب جسمی یا روحی، مانند حس تجاوز یا سوء استفاده جنسی
- میزان سلامتی افراد که بر روی اعصاب و سطح هورمون آن ها اثر می گذارد
- احساس خجالت نسبت به رابطه جنسی
- عدم اطلاعات کافی در مورد ارگاسم، رابطه ی جنسی و تحریکات مؤثر
- اثرات جانبی برخی از داروها، مانند داروهای ضد افسردگی


احساس ترس مانع ارگاسم می شود،ایزادورا المان متخصص ازدواج و مشاور خانواده می گوید:«افراد از نظر فیزیولوژیکی ممکن است به درستی تحریک نشوند. اگر خانم یا آقایی به دست خودشان تحریک شوند، به سختی توسط دیگران تحریک می شوند.»


تشخیص مشکل عدم ارگاسم
دکتر المان میگوید: « اگر شما با مشکل ارگاسم رو به رو هستید، توصیه می شود که به درمانگر جنسی مراجعه نمایید تا منشاء مشکل شما را بیابد و شما را به درستی درمان کند. ممکن است نرسیدن به ارگاسم ناشی از یک مشکل جسمی باشد و درمانگر شما را راهنمایی می کند که به پزشک مربوطه مراجعه نمایید.»
درمانگر جنسی درمورد نحوه برقراری روابط جنسی، شریک جنسی و همچنین انتظارات و خواسته های شما در یک رابطه جنسی سؤال هایی می پرسد، و شما باید با آمادگی و صداقت به تمام سؤالات او پاسخ دهید.


راه حل درمان مشکلات ارگاسم
اگر با مشکل جسمی رو به رو هستید، پزشک مربوطه درمان مناسب را تجویز خواهد کرد، و اگر با مشکل روانی رو به رو هستید، درمانگر جنسی راه کارهای مناسب را پیشنهاد می دهد.
دکتر المان در مورد خانم ها می گوید: «آنها باید دریابند که چگونه و با چه تحریک هایی به ارگاسم می رسند، و گاهی برای رسیدن به ارگاسم نیاز دارند که در ذهن خود خیال پردازی کنند. اگر خانمی متوجه شد از نظر فیزیکی به چه تحریکات جنسی نیاز دارد، در این هنگام باید دید آیا می تواند به راحتی نیازهایش را به همسرش بگوید؟! بنابراین برای حل مشکل ابتدا باید منشاء فیزیولوژیکی مسئله پیدا شود و سپس به بررسی راه حل های روابطی پرداخت.»
درمورد آقایان نیز روش درمان به همین صورت است. مهم ترین مسئله برای داشتن یک رابطه جنسی خوب، صحبت کردن درمورد این مسئله با همسرتان است. اگر می خواهید به اوج لذت جنسی برسید یا فقط می خواهید در اتاق خوابتان احساس آرامش و راحتی کنید، در هر صورت باید نیاز ها و خواسته هایتان را برای شریک زندگیتان بیان کنید.


اگرچه ممکن است صحبت درمورد مسائل جنسی در ابتدا کمی خجالت آور  و نحوه برخورد طرف مقابل نسبت به این مسئله کمی نگران کننده باشد ولی بالاخره باید از یک جایی شروع کرد، و تمام مسائل و مشکلات حل نشده را مطرح نمود. حتی اگرمسائلی مانند محیط نامرتب خانه، مانع ایجاد آرامش در شما می شود باید با صحبت کردن حل و فصل شوند تا در نهایت با آرامش ایجاد شده به اوج لذت در رابطه جنسی خود برسید.


در مورد اینکه چه می خواهید؟ چه چیزی را دوست دارید؟ و نیازهای شما چیست؟ صحبت کنید. زیرا نرسیدن به ارگاسم تاثیرات منفی روی شما می گذراد و متقابلا این اثرات منفی به شریک زندگیتان منتقل خواهد شد. صحبت درمورد رابطه جنسی موجب افزایش احساس صمیمیت و نزدیکی در بین شما می شود و موجب می شود شعله های عشقی که انتظارش را می کشیدید در اتاق خواب بر افروخته شود.

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 221 سه شنبه 02 دی 1393 نظرات (0)

عاشق شدن,قبل از عاشق شدن, عشق‌هاي زودگذر

«از همون روز اول که ديدمش، فهميدم اين آدم زندگي منه!»، «خيلي زود عاشق هم شديم و خيلي زود هم تصميم گرفتيم ازدواج کنيم و حالا هم که يک ماه از ازدواجمون مي‌گذره، خيلي خوشبختيم!» و هزاران جمله آشناي ديگر که با شور و حرارتي وصف‌ناشدني گفته مي‌شوند اما زماني از گفتن اين جمله‌ها نمي‌گذرد که مي‌شنويم: «اصلا نمي‌دونم چرا اينجوري شد! ما که عاشق هم بوديم...» يا بعضي‌هاي ديگر که مي‌گويند: «از اولش هم منو دوست نداشت؛ هرکاري کردم عاشقم نشد و حالا هم اين وضع زندگيمه ...» واقعا داستان چيست؟ چرا بعضي از زوج‌هايي که زندگي‌شان را با عشق آغاز مي‌کنند، ناگهان به بن‌بست مي‌رسند راه را اشتباه مي‌روند يا از اول در مسير اشتباهي بوده‌اند؟ چه‌طور بايد تفاوت بين عشق‌هاي زودگذر و عشق واقعي را بفهميم؟
آيا واقعا هر علاقه‌اي به جنس مخالف مي‌تواند سرآغاز عشق و در پي آن ازدواج باشد؟!

عشق اسطوره‌اي مال کتاب‌هاست!
متاسفانه در ادبيات کلمات مشابه بسياري به اشتباه جاي يکديگر استفاده مي‌شوند و عشق هم از همين گروه است. عشقي به عنوان عشق اسطوره‌اي در ادبيات ما وجود دارد که احتمال وقوعش در دنياي واقعي بسيار کم است. حتي وقتي فردي ادعا مي‌کند آنقدر فرد ديگري را مي‌خواهد که حاضر است همه را بدهد تا او را به‌دست بياورد، جدا از واکنش طرف مقابل، جاي بحث و بررسي دارد که آيا واقعا چنين چيزي ممکن است يا خير. در مفاهيم انساني اين نوع رابطه بعيد است اما غيرممکن نيست؛ مثلا اين عشق بين انسان و خداوند متعال امکان‌پذير است. ما وقتي به فردي علاقه داريم، دوست داريم تمام توجه او به ما باشد و اگر به ديگري توجه کند، آزرده مي‌شويم. تنها خداوند است که ما دوستش داريم و وقتي ديگران مورد توجه خداوند قرار مي‌گيرند، ناراحت نمي‌شويم که هيچ، خوشحال هم مي‌شويم. اين تنها مثالي بود که مشخص شود عشق انساني با عشق‌هاي اسطوره‌اي بسيار متفاوت است.

عشقي که زود نفرت‌انگيز مي‌شود!
نکته‌ديگري که در روابط انساني بايد به آن دقت داشته باشيم اين است که شايد فردي را بي‌نهايت دوست داشته باشيم و به اشتباه اسم عشق هم روي رابطه‌مان بگذاريم، اما مهم اين است که ما هم آن فرد را براي خودمان مي‌خواهيم و هرقدر براي ما عزيز باشد، اگر طردمان کند يا فرد ديگري را به ما ترجيح دهد، آرزو مي‌کنيم همان آدم خيلي‌خيلي عزيز اصلا ديگر در اين دنيا نباشد! به همين دليل کاربرد واژه عشق بايد با دقت بيشتري انتخاب شود.

عامل محرکه را بشناسيد!
وقتي دو جنس مخالف يکديگر را در محل کار، خواستگاري و... مي‌بينند يا جايي ارتباط اجتماعي برقرار مي‌کنند و هر دو احساس نزديکي زيادي به يکديگر دارند، اين حسشان هر روز بيشتر مي‌شود تا اينکه به رابطه نزديک‌تري تبديل مي‌شود و افراد متوجه مي‌شوند به طور اختصاصي به هم احساس وابستگي دارند. اولين سوالي که افراد بايد از خود بپرسند اين است علاقه‌اي که حالا نسبت به ديگري دارند و به وابستگي تبديل شده، از کجا شروع شده؟ يعني عامل محرکش چيست؟ ظاهر و حالت فيزيکي اوست يا نوع و سبک ارتباطي که با ما برقرار مي‌کند، شايد هم ديدگاهش در مسائل اجتماعي توجه‌مان را جلب کرده يا حتي ممکن است موقعيت اقتصادي و اجتماعي فرد و شايد هم ترکيبي از چند عامل برايمان جذاب بوده، پس در اولين مرحله بايد صادقانه عامل محرک را مشخص کنيم چراکه ارزش‌گذاري همين عوامل محرک است که نقش کليدي در ايجاد علاقه و وابستگي ما به ديگري دارد.

«هيجان ناپايدار» يا «عشق زودگذر»
وقتي بعضي افراد مي‌گويند در همان اول حس عجيبي نسبت به فلاني داشتم و احساس کردم خيلي دوستش دارم و... اين حالت‌ها هيجان‌هايي هستند که عامل محرکه‌اش هيجاني و زودگذر است. چراکه همه هيجان‌ها عمر مشخصي دارند و در بستر زمان حتي ممکن است از بين بروند. پس چيزي به اسم «عشق گذرا» وجود ندارد؛ هيجاني ناپايدار است که بر اساس نيازهاي مختلف افراد بروز مي‌کند و اين نيازها ممکن است زماني وجود داشته باشند و در موقعيتي ديگر نباشند. پس اگر مي‌خواهيم به احساسي عميق و پايدار برسيم و رابطه‌اي داشته باشيم که منجر به ازدواج پايدار شود، بايد فرايند شکل‌گيري احساساتمان را مرور کنيم. اگر در روابط، چنين فرايندي- که در ادامه خواهيم گفت- شکل بگيرد، طبيعي و قابل‌استناد است و مي‌تواند حقيقي بودن يک علاقه را مشخص کند.

از عشقتان مراقبت کنيد تا زنده بماند!
«عاشق مني؟! پس فقط من بايد در اولويت باشم!» اما در روابط سالم انساني چنين چيزي امکان‌پذير نيست؛ حتي در دوست‌داشتن‌هاي فوق‌العاده‌اي که بين يک زوج برقرار است. در يک رابطه سالم، همه‌چيز بايد سرجايش باشد. مهم‌ترين نکته‌اي که افراد بايد به خاطر بسپارند اين است که هيچ رابطه يک‌طرفه‌اي پايدار نيست و پايدار نخواهد ماند بنابراين وقتي همسرمان عشق و علاقه‌اش را به ما ابراز مي‌کند، به هر شکلي از ما مراقبت مي‌کند و توجهش را به هر وسيله‌اي به ما نشان مي‌دهد، ما هم در اين رابطه بايد وظايف خود را انجام دهيم و براي پابرجا نگه داشتن اين احساس، تلاش کنيم.

 پس بعد از گذراندن فرايند لازم و شکل گرفتن احساس عميق بين زوج، نوبت به «مراقبت» مي‌رسد تا رابطه آسيب نبيند. نکته‌اي که بسيار مهم است و خطاي زيادي در آن رخ مي‌دهد، اين است که بسياري از افراد به شريک زندگي‌شان مي‌گويند: «تو همسر مني، «بايد» من را دوست داشته باشي!» اما دوست داشتن احساسي است که بايد شکل بگيرد و بايدي در کارش نيست. پس اگر اوايل ازدواج احساس دوست داشتن شکل مي‌گيرد اما از آن مراقبت نمي‌شود و از بين مي‌رود، نياز به بازسازي وجود دارد اما بايدي در کار نيست.

پيش‌نيازها را پاس کنيد؛ بعدا عاشق شويد!
در جمع، دانشگاه، محل کار... فردي توجه شما را (از نظر ظاهر، مهارت‌ها و...) به خود جلب مي‌کند. به همين دليل يک گرايش ذهني براي شما ايجاد مي‌شود؛ پس دقت بيشتري به فرد مي‌کنيد، رفتارها، مهارت‌ها، شخصيت و... او را مورد ارزيابي بيشتر قرار مي‌دهيد و کم‌کم ممکن است به اين نتيجه برسيد که وقتي کنار او هستيد، حال خوبي داريد. بنابراين احساس مي‌کنيد دوست داريد زمان بيشتري را با اين فرد بگذرانيد و به اين ترتيب به مرحله بعد، يعني «تمايل» مي‌رسيد. وقتي اين تمايل ايجاد شد، مرحله «وابستگي» پيش مي‌آيد. يعني در پي رفت‌و‌آمدهاي اجتماعي اين احساس به وجود مي‌آيد و سر ساعت مشخص دوست داريد طرف مقابل را ببينيد، با او صحبت کنيد، براي هم وقت بيشتري بگذاريد و.... و وقتي اين اتفاق‌ها نيفتد، احساس کمبود و دلتنگي مي‌کنيد.

در واقع بعد از وابستگي است که مرحله دلبستگي پيش مي‌آيد. يعني نه‌تنها حضور فرد براي شما مهم شده، بلکه عاطفه‌اي هم نسبت به او پيدا کرده‌ايد. اگر مرحله دلبستگي تداوم پيدا کند و در موقعيت‌ها و شرايط مختلف تکرار شود، شرايط براي دوست داشتن طرف مقابل مطرح مي‌شود پس اين فرايند بايد در روابط بين دو جنس که مي‌خواهند به ازدواج ختم شود، شکل بگيرد. وقتي فرد به قدري طرف مقابل را دوست دارد که حاضر است هر کاري از دستش برمي‌آيد انجام دهد تا او خوشحال باشد، آرامش داشته باشد، امکانات متفاوتي برايش فراهم شود و ترجيحش در زمان‌هاي متفاوت اوست، اين «دوست داشتن عميق»ي است که اسمش را هرچيزي حتي «عشق» مي‌توان گذاشت!

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3642
  • کل نظرات : 119
  • افراد آنلاین : 124
  • تعداد اعضا : 9
  • آی پی امروز : 481
  • آی پی دیروز : 148
  • بازدید امروز : 947
  • باردید دیروز : 360
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 16,792
  • بازدید ماه : 16,792
  • بازدید سال : 165,449
  • بازدید کلی : 2,238,600